نویسنده: اصغر دادبه

 

تأثیر، در لغت مصدر باب تفعیل عربی است به معنی اثر کردن و کارگر افتادن چنانکه تأثر - که در تقابل با تأثیر به کار می‌رود - مصدر باب تفعّل عربی است به معنی اثر پذیرفتن. در اصطلاح اهل فلسفه‌، تأثیر از مقوله‌ی فعل (= اِنْ یَفْعَلْ) است و تأثر از مقوله‌ی انفعال (= اِنْ یَنْفَعِلْ)، بدین ترتیب که در یک سو فاعل (= مؤثر = اثرگذار) قرار دارد و در سوی دیگر منفعل (= متأثر = اثرپذیر)، فاعل یا مؤثر اثر می‌گذارد و کارگر می‌افتد و منفعل، یا متأثر اثر می‌پذیرد، چنانکه - فی المثل - در جریان گرم شدن آب در اثر گرما، گرمی فاعل یا عامل مؤثر است و آب - که به تدریج گرم می‌شود - عامل متأثر یا منفعل به شمار می‌آید. تأثیر و تأثّر، یعنی فعل و انفعال، البته در حوزه‌ی پدیده‌های مادی، امری است که به تدریج صورت می‌گیرد و در سرشت و بنیاد خود، حرکت را نهفته دارد، اما تأثیر و تأثّر یا فعل و انفعال - چنانکه ملاصدرا تصریح کرده است - دارای مفهومی است گسترده و گاه بر ایجاد بدون حرکت و پذیرش بدون تجّدد نیز اطلاق می‌گردد. چنانکه فاعل بودن خدا در ایجاد جهان و منفعل بودن جهان از ذات حق، یعنی جریان آفریدن و آفریده شدن، همانا فعل و انفعال یا تأثیر و تأثّری است که در آن نه از سوی فاعل حرکتی است، نه از سوی قابل، (اسفار، 224/4). بنابراین تأثیر و تأثر، به طور عام، را باید چنین تعریف کرد: تأثیر اثر کردن و کارگر افتادن و ایجاد کردن است و تأثر اثر پذیرفتن و ایجاد شدن، خواه با حرکت همراه نباشد بدان‌سان که در حوزه‌ی موجودات فرا ماده روی می‌دهد. بر این بنیاد و بدان سان که ملاصدرا طبقه‌بندی و نامگذاری کرده است، تأثیر و به تَبَع آن تأثر، دوگونه خواهد بود:
1) تأثیر در عالم ماده = تأثیر تجددی: و آن تأثیری است در حوزه‌ی پدیده‌های مادی، بدان سان که اولاً، مؤثر و متأثّر هر دو جسمانی و مادی‌اند، ثانیاً، اثر گذاردن و اثر پذیرفتن آنها، بدانگونه که لازمه‌ی فعل و انفعال است، ضمن یک حرکت تدریجی صورت می‌پذیرد، چنانکه تأثیر گرما بر آب و تأثّر آب از گرما از اینگونه است، یعنی که به طور عام تأثیر و تأثر پدیده‌های مادی (= اجسام) تأثیر و تأثّر تجددی است. تعریفهایی که در کتب منطق و فلسفه از فعل و انفعال (= اِنْ یَفْعَلْ وَ اِنْ یَنْفَعِلْ) به دست داده شده جمله بیانگر تأثیر و تأثر تجددّی است. سخن محمد زکریای رازی، بدان سان که ناصرخسرو آن را به قصد نقّادی نقل کرده است نیز اگرچه قطع نظر از موضوع بحث - که عبارت است از لذت و الم جسمانی - می‌تواند جنبه‌ی عام داشته باشد و بیانگر تعریف کلی تأثیر و تأثر گردد، اما با توجه به موضوع بحث ناظر بر تأثیر و تأثر تجددّی است. تعریف رازی چنین است: «تأثیر فعل باشد از اثر کننده اندر اثرپذیر، و اثر پذیرفتن بدل شدن حال اثرپذیر باشد» (رسائل فلسفیّه، 149؛ زاد المسافرین، 231). ملاصدرا به سبب باور داشتن حرکت جوهری و اعتقاد داشتن بدین معنا که حرکت در اعراض، فرع حرکت در جواهر است، تأثیر تجددی را حرکت جوهری می‌داند.
2) تأثیر در عالم فراماده: تأثیر ابداعی: و آن تأثیر و تأثری است مربوط به حوزه‌ی موجودات فراماده، یعنی عالم مجرّدات که بر خلاف تأثیر و تأثر تجددی اولاً، مؤثر و متأثر (فاعل و منفعل) هر دو مجردند، ثانیاً، به سبب تجرد مؤثر و متأثر، چنانکه پیشتر نیز گفته آمد «تأثیر و تأثر آنها ایجادی است بدون حرکت و پذیرشی است بدون تجدّد مثل فاعل یا مؤثر بودن خدا در ایجاد جهان و منفعل یا متأثر بودن جهان از ذات حق که در آن نه از سوی فاعل حرکتی است نه از سوی قابل، بلکه جریان این تأثیر و تأثر چیزی نیست جز وجودی که در پی وجودی می‌آید و بر هر دو تنها اضافه‌ای عارض می‌شود و بس؛ اضافه‌ی فاعلی» (اسفار، 224/4، 228) یعنی که «تأثیر چیزی جز تطور جاعل در اطوار خود تنزّل وی در منازل وجودی خود نیست» (المشاعر، طبع کربن، 44) و این از آن رو است که فاعل (= علت) در عین بساطت و وحدت کل اشیاء مادون خود است و فاقد هیچیک از آنها نیست که: معطی شئ فاقد شئ نتوانند بود.
منبع:
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول.